
هرگز نخواب کوروش!
دارا جهان ندارد سارا زبان ندارد
رستم در این هیاهو گرز گران ندارد
روز وداع خورشید زاینده رود خشکید
زیرا دل سپاهان نقش جهان ندارد
بر نام پارس دریا نامی دگر نهادند
گوییکه آرش ما تیرو کمان ندارد
دریای مازنی ها بر کام دیگران شد
دارا کجای کاری؟ دزدان سرزمینت
بر بیستون نوشتند اینجا خدا ندارد ! !
هرگز نخواب کوروش!
بی نام تو وطن نیز نام ونشان ندارد . . .
كوروش ای شیر ژیان پارسی ای سخن هایت دمادم راستی
ای هوای پاك شاد آشتی میهنت را درجهان آراستی
خون پاك آریایی در تنت مهروماه پارسایی در سرت
نغمه تابان مزدا بر لبت جلگه آب رهایی همرهت
ما همه چشمان به راهت دوختیم چون به گیتی پند تو اندوختیم
راه تو راه رهایی جستن است نی كه در خواب سیاهی خفتن است
كوروش ای جانم فدای راه تو درتن ومغزم همه اوای تو
چون خردمندان خردمندی كنی در تن وجان همه مردی كنی
چشم گیتی را همه نیكی كنی تنگ دستان را دست گیری كنی
در مرامت مردمان را داشتی خوی خود را چون درخت افراشتی
مردمان را از خودت پنداشتی بر زمین تخم خرد را كاشتی
راستی را آرمانت داشتی دشمنان مردمان را كاستی
تا به كی باشد به ره چشمان ما تا كه ره یابد به تو دستان ما
من به خواب خویش رویت را دیده ام من به خوابم روی تو بوسیده ام
در هوای كوی تو پیچیده ام باده مهر دلت نوشیده ام
كوروش ای مرد بزرگ پارسی كوروش ای جان و روان راستی
كوروش ای نام و نوای آشتی تخم نیكی را به گیتی كاشتی
خاموشی را روشنی افراشتی چون به دل مهر كیانی داشتی
زنده باد كوروش بزرگ


ادامه مطلب برچسب ها: آریایی ها،